متن آهنگ جنون از علی ابراهیمی
دل من زبان ندارد که ز حال خود بگوید
من به عشق تو دچارم کار من گذشته از حد
در صدای من سکوتت در سکوت من صدایت
در تمام لحظه هایم مانده رد لحظه هایت
این چه درد بی دوایی است که به جان من رسیده
شور این جنون به مغز استخوان من رسیده
با ترانه گفتنی نیست حس عاشقانه من
مثل غرق شدن توو آبه بعد تو نفس کشیدن
هر کجا روم تو هستی همچو آینه روبرویم
مثل سایه در پس من در تمام آرزویم
بد ماجرا همینجاست عاشقی لباس تن نیست
هرچه میشود در این بین جرئت جدا شدن نیست
این چه درد بی دوایی است که به جان من رسیده
شور این جنون به مغز استخوان من رسیده
با ترانه گفتنی نیست حس عاشقانه من
مثل غرق شدن توو آبه بعد تو نفس کشیدن
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0