متن آهنگ علمدار از حجت رضوی
هوای تو داره تو این روزها، منو تا خود کربلا میبره
تو فکر تو هستم اگر چه برام مرور عذابه تو زجر آوره
نشسته ام لب پنجره با خودم چقدر خوبه بارون نم نم بیاد
نه امسال هر سال دیگه ام بشه میشینم تا بوی محرم بیاد
میشینم تا بوی محرم بیاد، تا پیراهن مشکیمو رو تن کنم
تو هر ده شبی که عزاداریه میخوام واسه تو شمع روشن کنم
میخوام تا علمدار تو باشم و میخوام رد شم از پیش پای همه
به عشقت قدم میزنم کوچه رو با این بار سنگین که رو دوشمه
نشسته ام لب پنجره با خودم، زمین بغض کرده پر از غم شده
یه عطر عجیبی رو حس میکنم گمونم دوباره محرم شده
میشینم تا بوی محرم بیاد، تا پیراهن مشکیمو رو تن کنم
تو هر ده شبی که عزاداریه میخوام واسه تو شمع روشن کنم
میخوام تا علمدار تو باشم و میخوام رد شم از پیش پای همه
به عشقت قدم میزنم کوچه رو با این بار سنگین که رو دوشمه
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0